اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

نیایش

الهی! همه به تن غریبند و من به جان و دل غریبم، همه در سفر غریبند و من در حضور غریبم.

الهی! اگر بردار کنی، رواست، مهجور مکن، و اگر به دوزخ فرستی رضاست، از خود دور مکن.

الهی! عاجز و سرگردانم نه آنچه دارم دانم و نه آنچه دانم دارم.

الهی! مکش این چراغ افروخته را و مسوز این دل سوخته را.

کریما! گرفتار آن دردم که تو درمان آنی، بنده ی آن ثنا ام که تو سزای آنی من در تو چه دانم؟ تو دانی!تو آنی که گفتی من آنم! آنی.

الهی! حاضری چه جویم؟ ناظری چه گویم؟

الهی! همچون بید می لرزم که مبادا به هیچ نیرزم.

الهی! فاسقان زشتند، زاهدان مزدور بهشتند،
ای منعم و توّاب و ای آفریننده ی خلقان از آتش و آب،
فریادرس از ذلّ حجاب و فتنه ی اسباب شوریده و دل خراب.بر رخ از خجالت گرد داریم و در دل از حسرت درد داریم و روی از شرم گناه زرد داریم، اگر بر گناه مصرّم، بر یگانگی مقرّیم.در دلهای ما جز تخم محبت مکار و بر جان های ما جز باران رحمت مبار .
نظرات 1 + ارسال نظر
سوسن۲۴ یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 15:33 http://tarhino.blogsky.com

خیلی خیلی زیبا بود . امیدوارم خدا اجابتمان کند .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد