اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

سخنانی زیبا از دکتر علی شریعی ...

آدمهای که هیچ وقت احتیاج به تنهایی ندارند ، معمولاً آدمهای کم مایه ایی هستند .


اگر بخواهند از پیغمبر اسلام مجسمه ایی بریزند ، باید در یک دستش کتاب باشد و در دست دیگرش شمشیر .
 

خدا برای تنهایی اش آدم را آفرید .
 

ایمان زاییده ای ایدوئولوژی ارزش دارد ، نه ایمان ارثی یا تقلیدی .
 

عشق می تواند جانشین همه نداشتن ها شود .
 

چه رنجی است لذتها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوش بخت بودن .
 

وقتی که بود نمی دیدم . وقتی می خواند ، نمی شنیدم... وقتی دیدم که نبود... وقتی شنیدم که نخواند ... !
 

تنها دو جا است که هرکسی خودش است، بستر مرگ و سلول زندان .
 

هیچ گاه تنهایی و کتاب و قلم ، این سه روح و سه زندگی و سه دنیای مرا کسی از من نخواهد گرفت ... دیگر چه میخواهم ؟ آزادی چهارمین بود که به آن نرسیدم و آن را از من گرفتند .
 

هر کس به میزانی که به تنهایی نیاز دارد ، عظمت دارد و بی نیاز تر است .
 

من تنهایی را از آزادی بیش تر دوست دارم .
 

بد دردی است در انبوه خلق ، تنها بودن و در وطن خویش ، رنج غربت کشیدن.
 

وقتی یک روح از سطح زمان خویش بیش تر اوج میگیرد و از ظرف تحمل مردم زمان ، بیشتر رشد می کند ، تنها میشود.
 

من از میان همه ی نعمت های این جهان، آن چه را برگزیده ام و دوست میدارم، تنهایی است.


آدم ها همچون کوه ها همگی با همند و تنهایند .
 

در تمام عمرم جز تنهایی و تفکر و غم و عشق ، سرگرمی ای نداشته ام .
 

اگر تنها ترین تنها شوم، باز خدا هست . او جانشین همه ی نداشتن هاست .
 

من از سقف و نظم و تکرار گریزانم و سعادت خانوادگی تنها بر این سه پایه استوار است!!
 

تو هرچه می خواهی باشی باش ، اما ... آدم باش !!!
 

چقدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها است که به این مردم ، آسایش و خوش بختی بخشیده است !!!
 

دنیا به اندازه ای که مرا برای همیشه پر کند، ندارد .
 

مقلدها همیشه از اصلشان بیش تر افراط میکنند.
 

هر کس مظلوم است ، خودش ضالم را یاری کرده است .
 

همه بشرند ، اما بعضی ها انسان اند.
 

همیشه از آن جاهایی که غالباً هیچ کس انتظار بعثت یک روح، یک استعداد و یک نبوغ را ندارد، کسی می آمده و کاری میکرده و مسیر تاریخ را تغییر می داده .
 

در مملکتی که فقط دولت حق حرف زدن دارد، هیچ حرفی را باور نکنید .
 

سرنوشت کار خودش را می کند و ما ابزار نا آگاه اوییم .
 

آنجا که سخن از حقیقت است ، بحث از واقعیت بی جاست .
 

دلهره زنده ماندن ، زندگی را از یاد میبرد .
 

هر کس آن چنان که در بیداری است ، خواب می بیند .
 

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی.
 

مگر نمی دانی بزرگ ترین دشمن آدمی فهم اوست؟ تا می توانی خر باش تا خوش باشی.
 

امروز گرسنگی فکر ، از گرسنگی نان فاجعه انگیزتر است .
 

پیش از آنکه بیندیشی تا چه بگویی؟ بیندیش که چه میگویم؟
 

برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن !
 

آدم وقتی فقیر می شه ، خوبی هاش هم حقیر می شه .
 

آنها که می دانند چگونه باید مرد، می دانستند که چگونه باید زیست ؟
 

همه بدبختی های ما ناشی از این است که نسل کهنه ی ما به تحجر مبتلا است و نسل جدید به هیچ و پوچ .
 

هر گز از ظلم ننالیده ام و از خصم نهراسیده ام و از شکست نومید نشده ام ، اما از این کلمه شوم "مصلحت" ، دلم را سخت به درد آورده بود .
 

هیچ کس دنیا را آن چنان که هست نمی بیند، بلکه هر کس دنیا را آن چنان که خودش هست می بیند.

نظرات 1 + ارسال نظر
پدرام شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:51 http://www.lovermen.blogsky.com

سلام. واقعا وبلاگ قشنگی دارین و امیدوارم موفق باشین
راستی من خوشحال میشم برای تبادل لینکو اگر منو اد کردین بهم خبر بدین تا منم شما رو اضافه کنم. مرسی. سبز باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد