اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

داستان عاشقانه نوروز

نوروز جشنی با قدمتی چندین هزار ساله است، که در مورد تاریخچه آن اطلاعات مختلفی داده می شود. این جشن مهم ترین جشن ایرانیان و آغاز سال نو است که سفره هفت سین نیز تمام نمادهای باروری را بر همین اساس در خود جای داده است. از تاریخ دقیق نوروز اطلاعاتی در دست نیست اما آخرین شواهد به دست آمده نوروز را به زمان اشکانیان می رساند. پس از آن از نوروز در زمان ساسانیان اطلاعات بیش تری در دست است. اما داستان نوروز داستانی عاشقانه است، شادمانی های نوروز و حاجی فیروز برای بازگشت دوموزی از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است.

اما در این زمینه دکتر کتایون مزداپور، استاد زبان های باستانی و اسطوره شناس با دسترسی به اطلاعات جدید در زمینه نوروز و حاجی فیروز (بازگشت به دنیای مردگان) مطالب جذابی را مطرح کرده است. نوروز جشنی مربوط به پیش از  سفر آریایی ها به این سرزمین است لااقل از دو سه هزار قبل این جشن در ایران برگزار می شده و به احتمال زیاد با آیین ازدواج مقدس مرتبط است. تصور می شده که ( شروع داستان ) :

الهه بزرگ، یعنی الهه مادر، شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج می کند. (اینانا یا ایشتر که در بین النهرین است عاشق 'دوموزی' یا 'تموز' می شود (شاه) و او را برای ازدواج انتخاب می کند.)

الهه یک روز هوس می کند که به زیرزمین برود، وی در زیر زمین خواهری دارد. اینانا تمام زیورآلاتش را به همراه می برد. او باید از هفت دروازه رد شود تا به زیرزمین برسد. خواهری که فرمانروای زیرزمین است، بسیار حسود است و به نگهبان ها دستور می دهد بر در هر دروازه مقداری از جواهرات الهه را بگیرند. در آخرین طبقه نگهبان ها حتی گوشت تن الهه را هم می گیرند و فقط استخوان هایش باقی می ماند. از آن طرف روی تمام زمین باروری متوقف می شود. نه درختی سبز می شود، نه گیاهی هست و نه زندگی و هیچکس نیست که برای معبد خدایان
هدیه بدهد و آن ها که به تنگ آمده اند جلسه می کنند و چون الهه در زیر زمین بود "وزیر الهه" را برای چاره جویی دعوت می کنند . الهه که پیش از سفر از اتفاق های ناگوار آن اطلاع داشته، قبلا به وزیر وصیت کرده بود که چه باید بکند.

به پیشنهاد وزیر خدایان موافقت می کنند یک نفر به جای الهه به زیرزمین برود تا او بتواند به زمین بازگردد و باروری دوباره آغاز شود. در روی زمین فقط یک نفر برای نبود الهه عزاداری نمی کرد و از نبود او رنج نمی کشید و او دوموزی شوهر الهه بود. به همین دلیل خدایان مقرر می کنند، نیمی از سال را او و نیمه دیگر را خواهرش که "گشتی نه نه" نام دارد، به زیرزمین بروند تا الهه به روی زمین بازگردد. دوموزی را با لباس قرمز در حالی که دایره، دنبک، ساز و نی لبک دستش می دهند، به زیرزمین می فرستند. شادمانی های نوروز و حاجی فیروز برای بازگشت الهه از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد