اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

عیدی

پرسه بزن تو یاد من که دلخوشم به یادت چیکار کنم دل عاشقه دل بد جوری میخوادت
پرسه بزن توی خیال، خیال من ماله تو قلبمو میدم که بشه عیدی امسال تو
نگاه تو از من نگیر شب بی ستاره میشه مهتاب زیر چادر شب بد جوری بیچاره میشه
بیا که پل بسته برات دستای من گذر کن ستاره ی خیال من با من شب رو سحر کن
پرسه بزن تو چشم من چشام که خواب ندارن برای رد پای تو همیشه جا میذارن
پرسه بزن توی خیال خیال من مال تو قلبمو میدم که بشه عیدی امسال تو

ایمان

داستان درباره ی یک کوهنورد است که میخواست از بلندترین کوهها بالا برود.

او پس از سالها آماده سازی ، ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار کار را فقط برای خود میخواست ، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.

شب، بلندی های کوه را تماما در بر گرفته بود و مرد هیچ چیز را نمی دید . همه چیز سیاه بود . اصلا دید نداشت و ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود .

همانطور که از کوه بالا میرفت ، چند قدم مانده به قله کوه ، پایش لیز خورد و در حالی که به سرعت سقوط می کرد، از کوه پرت شد .

در آن لحظات ترس عظیم ، همه ی رویدادهای خوب و بد زندگی به یادش آمد.

اکنون فکر میکرد مرگ چقدر به او نزدیک است .

ناگهان احساس کرد طناب به دور کمرش محکم شدو فقط طناب اورا نگهداشته بود.

در این لحظه سکون چاره ای برایش نماند ، جز آنکه فریاد بکشد : "خدایا کمکم کن ".

ناگهان صدای پر طنینی که ازآسمان شنیده میشد جواب داد : " از من چه میخواهی ؟".

مرد گفت : " ای خدا نجاتم بده !

صدا گفت: " آیا واقعا باور داری که من میتوانم تو را نجات بدهم ؟

مرد پاسخ داد " البته که باور دارم ".

صدا گفت:" اگر باور داری ، طنابی را که به کمرت بسته است پاره کن ".

یک لحظه سکوت و مرد تصمیم گرفت با تمام نیروبه طناب بچسبد .

گروه نجات میگویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کرده اند . بدنش از یک طناب آویزان بود و با دستهایش محکم طناب را گرفته بود.

واو فقط یک متر از زمین فاصله داشت

و شما چقدر به طنابتان وابسته اید ؟ آیا حاضریدآن رارها کنید؟

در مورد خداوند هرگز یک چیز را فراموش نکنید.

هرگز نباید بگوییدکه او مارا فراموش کرده و یا تنها گذاشته است . هرگز فکر نکنید که او مراقب ما نیست .

به یاد داشته باشیم که او همواره ما را با دست راست خود نگه داشته است .

اصول بیلگیتس

«بیل گیتس»، رئیس «مایکروسافت»، در یک سخنرانی در یکی از دبیرستان‌های آمریکا، خطاب به دانش‌آموزان گفت: «در دبیرستان خیلی چیزها را به دانش‌آموزان نمی‌آموزند». او هفت اصل مهم را که دانش‌آموزان در دبیرستان فرا نمی‌گیرند، بیان کرد.

به گزارش ایسنا، اصول بیل گیتس به این شرح است:
اصل اول: در زندگی، همه چیز عادلانه نیست، بهتر است با این حقیقت کنار بیایید.
اصل دوم: دنیا برای عزت نفس شما اهمیتی قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار می‌رود که قبل از آن‌که نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، کار مثبتی انجام دهید.

اصل سوم: پس از فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام، کسی به شما رقم فوق‌العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد. به همین ترتیب قبل از آن‌که بتوانید به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام و مزایایش زحمت بکشید.

اصل چهارم: اگر فکر می‌کنید، آموزگارتان سختگیر است، سخت در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سختگیرتر از آموزگارتان است، چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.

اصل پنجم: آشپزی در رستوران‌ها با غرور و شأن شما تضاد ندارد. پدر بزرگ‌های ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند، از نظر آنها این کار «یک فرصت» بود.

اصل ششم: اگر در کارتان موفق نیستید، والدین خود را ملامت نکنید، از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.

اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشوید، والدین شما هم جوانان پرشوری بودند و به قدری که اکنون به نظر شما می‌رسد، ملال‌آور نبودند.