اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

حقیقتی کوچک

ماهاتما گاندی، پس از استقلال هند، سفری به انگلستان داشت. همراه چند نفر از خیابان های لندن می گذشت که ناگهان توجهش به ویترین یک جواهر فروشی معروف جلب شد.

گاندی همان جا ماند و به سنگ های قیمتی و جواهرات خوش تراش خیره شد. صاحب جواهر فروشی بی درنگ او را شناخت و به خیابان رفت و به او سلام کرد: باعث افتخار است که ماهاتما این جایند و کار ما را تماشا می کنند. ما اجناس بسیار گران بها و زیبا و هنرمندانه ای داریم و مایلیم هدیه ای به شما بدهیم.

گاندی پاسخ داد: بله، دارم با شگفتی بسیار، تحسین می کنم. و بیش تر، از خودم تعجب می کنم، چون می بینم که می توانم هدیه ای گران بها بگیرم، اما می توانم هیچ چیز نگیرم، و بدون جواهرات هم به من احترام بگذارند