اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

اهورای من

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست.امتحان ریشه هاست؛ ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

(تاریخچه پرچم کشور ما "ایران")

خیلی بد است که ندانیم پرچم کشورمان چه جوری به وجود آمده است. مخصوصا حالا که پرچم جدید عراق هم رونمایی شده است ما باید اطلاعاتمان را در این زمینه کامل کنیم که کلاهمان یک روز سر از پس معرکه در نیاورد. این تاریخچه به اولین پرچم های ایران تا امروز می پردازد!

 

 

بر خلاف اکثر عموم اولین پرچم ایران درفش کاویانی نبود، بلکه اثر ذوق کورش کبیر بود. درفش کاویان زمانی درست شد که کاوه آهنگر یک هو قاطی کرد و دودمان هر چی آدم خونخوار که اول اسمش ضحاک بود را بر باد داد. کاوه فریدون را بر تخت شاهی نشاد و فریدون هم که خیلی از برچیده شدن حکومت ضحاک خوشحال بود دستور داد پیشبند کاوه را که بر سر نیزه زده بودند تا مردم را تحریک به قیام کنند طلاکاری کنند. از این به بعد شد درفش کاویانی! اکثرا فکر می کنند این پرچم اولین پرچم ایران بوده است. حالا جالب است که درفش کاویانی را که با لباس آن بنده خدا درست نکردند. آن فقط یک نماد بود. درفشی که از روی آن ساخته شد و به عنوان پرچم قرار گرفت از دوختن پوست پلنگ به عرض 5 متر و طول 7 متر درست شد. تا زمانی که مسلمان ها ایران را گرفتند این پرچم ایران بود ولی مسلمان ها اجازه طرح پردازی را بر روی پرچم ندادند و ایران عملا بدون پرچم شد. پرچم سیاه جامگان و سرخ جامگان فقط یک رنگ داشت که هر چند پرچم الان لیبی هم فقط یک رنگ دارد ولی قبول کنید این دیگر اسمش پرچم نیست. برای همین سلطان محمود که به پادشاهی رسید توی پرچم سیاه سیاه جامگان که طرح ذوق ابومسلم بود یک ماه طلا دوزی کنند. پسرش مسعود که آمد از این سوسول بازی ها خوشش نیامد و دید ماه خیلی رمانتیک است و به دردش نمی خورد رفت سراغ علاقه اصلیش. شکار شیر!

 

 

سلطان مسعود که دید خیلی شیر دوست دارد سریعا یک شیر را به جای ماه به پرچم دوخت و از آن زمان تا قبل از انقلاب شیر شد نماد ایران. اگر می خواهید بدانید چطوری به فرانسه نگاه کنید که نشانش خروس است. آن زمان نشان ما شیر بوده است. در زمان خوارزمشاهیان سکه هایی زده شد که عکس خورشید بر پشت شیر بود. به شخصه فکر می کنم که این به دلیل آیین مهرپرستی ایرانیان آن موقع بوده است که در این آیین خورشید بسیار مقدس بوده است. ولی هنوز تا زمان شیر خورشید باید صبر کنید.

 

 

شاه طهماسب هم یک خورده در این واقعه اختلال ایجاد کرد و چون فکر می کرد که ماه حمل با نشان گوسفند خیلی پربرکت بوده است ( چون خودش متولد ماه حمل بوده است ) گوسفند را جایگزین شیر کرد. در بقیه آن دوران پرچم ایران یک پارچه سبز با نشان شیر و خورشید بود که شیر و خورشید انواع و اقسام حالات مختلف را در این دوران داشته اند. تا این که نادر، شاه شد! نادرشاه چند تا پرچم داشت ولی پرچم ایران را پرچمی سه رنگ قرار داد که از رنگ های پرچم فعلی تشکیل شده بود. در این پرچم که هنوز هم 4 گوش نشده بود و مثلثی بود یک شیر بود که خورشید از پشتش طلوع می کرد و در وسط خورشید عبارت الله الملک به چشم می خورد. این پرچم مادر پرچم های جدید ایران شد.

 

 

آقا محمد خان که آمد یک سری کارهای اساسی توی پرچم کرد. مثلا پرچم را 4 گوش کرد و به دست شیر ایران یک شمشیر هم داد. به خاطر این که با نادر هم مخالف بود رنگ پرچم را واحدی کرد که در شکل می بینید. اما امیر کبیر! وقتی صحبت از امیرکبیر می شود باید بسیار با احترام صحبت کرد. این ایران امروز ساخته دست همان مرد است. هر چی خوبی توی ایران می بینیم یک نقشی در آن به عهده امیر کبیر بوده است. امیرکبیر دلبستگی ویژه‌ای به نادرشاه داشت و به همین خاطر  پیوسته به ناصرالدین شاه توصیه می‌کرد شرح زندگی نادر را بخواند. امیرکبیر همان رنگ‌های پرچم نادر را قبول کرد، اما دستور داد شکل پرچم مستطیل باشد (بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه. اگر این اتفاق نمی افتاد پرچم الان ما غیر استاندارد حساب می شد) و سراسر زمینه پرچم سفید، با یک نوار سبز به عرض تقریبی ۱۰ سانتی متر در گوشه بالایی و نواری سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پایین پرچم دوخته شود و نشان شیر و خورشید و شمشیر در میانه پرچم قرار گیرد، بدون آنکه تاجی بر بالای خورشید گذاشته شود. بدین ترتیب پرچم ایران تقریباً به شکل و فرم پرچم امروزی ایران درآمد. در آخر درباره رنگ های آن بیش تر صحبت می کنیم. بعد از انقلاب مشروطه در مجلس برای مخالفت با روحانیون که استفاده از عکس را حرام می دانستند نمایندگان شیر را نماد حضرت علی اعلام کردند. مشخص است که دیگر هیچ ایرانی جرئت نداشت با نشان حضرت علی مخالفت کند. حضرت علی هم که قربانش بروم یک شمشیر داشت به اسم ذوالفقار پس به دست شیر یک شمشیر هم داده شد. در همان زمان ها هم بود که توسط پهلوی ها تاج به پرچم اضافه و برداشته می شد.

 

 

این بود تا زمان پیروزی انقلاب که پرچم این جوری شد. این پرچم را هم که می دانید طولش یک و نیم برابر عرضش است. 22 بار الله اکبر در حاشیه ها دارد. یک هیئت 18 نفره این طرح را که توسط حمید ندیمی طراحی شده است تائید کرده اند.

 

 

رنگ پرچم

 درباره رنگ پرچم هم که می شود هر برداشتی کرد ولی کلا این ترتیب زیر از همه معتبرتر است:

 سبز - نشانه خرمی و دوستی

سپید - صلح و دوستی (بر گرفته از نشانه زرتشتیان)

سرخ - نشان خون از دست رفتگان در راه ایران (شهیدان)

 

 

البته می توانید برای این که بفهمید این سه رنگ در پرچم ایران چقدر قدمت دارند به عکس روی این دیوار که از هخامنشی مانده است و به عنوان پرچم اهورا ( فروهر) الان در موزه لوور نگهداری می شود توجه کنید. این سه رنگ امروز جزئی از هویت امروز ماست. در حقیقت پرچم ایران، اگر هر احساسی به ایران داشته باشیم باز هم با وجود ما آمیخته شده است و همه ما را با این پرچم می شناسند.

 

درباره دریاچه شورمست

در حدود 8 کیلومتری بعد از دوراهی آگرین به خطیر در 190 کیلومتری جاده تهران- قائم شهر(شهرک صنعتی شورمست)، نرسیده به پل سفید تنها دریاچه‌ی طبیعی شهرستان سوادکوه اقرار دارد که وسعتی در حدود 15 هزار متر مربع دارد. عمق آن 5 متر است و طول دریاچه حدود 250 و بیشترین عرض آن 100 متر می باشد. درختان کهن سال و بلندقامت توسکا در اطراف آن منظره‌ای رویایی را به وجود آورده است. نه رودی به دریاچه می‌ریزد و نه آبی از آن خارج می‌شود و تعجب‌بر انگیز است که هنوز سرپاست. چشمه‌های زیرزمینی حیات بخش شورمست‌اند.
دریاچه شورمست که تقریباً شکل هندسی منظم بیضوی مانندی دارد، از غرب به منطقه جنگلی، از شمال به مزارع محلی واز شمال غربی به روستای شورمست منتهی می شود. در جنوب این دریاچه نیز روستای زیبای «نوده» و «حاجی کلا» قرار دارد که فاصله روستا تا دریاچه را مزارع روستاییان و درختان جنگلی پر کرده است. در شرق دریاچه نیز انبار علوفه و چند بنای متروکه از جمله یک سرویس بهداشتی وجود دارد.

 

چون این دریاچه نسبت به جاده در ارتفاع قرار گرفته نمای زیبایی به مناطق همجوار از جمله روستاها و کوه های جنگلی شرق جاده فیروزکوه دارد. در اطرف دریاچه درختان سربه آسمان کشیده ای وجود دارد که سایه آن ها در آب دریاچه نمایی به یاد ماندنی را در ذهن ترسیم می کند. گاه درختان از میان آب برآمده اند و درختانی هم هستند که به سمت سطح آب دریاچه خمیده اند.حجم دریاچه اگر چه چندان زیاد نیست و با گام های معمولی در عرض 15 دقیقه می توان محیط پیرامونی آن را طی کرد، اما به گفته افراد محلی، عمق آب دریاچه در برخی از نقاط به 25 تا 30متر نیز می رسد.

این ترکیب آب با درختان و کوه های اطراف و انعکاس طبیعت در آب دریاچه، خصوصاً در پاییز، جلوه ای ویژه به منطقه می بخشد. با این وصف، وقتی به سمت روستای شورمست و نوده یا حاجی کلا میرویم تا بازدیدی از این روستاها و افراد آن داشته باشیم، با خالی بودن این روستاها از سکنه مواجه می شویم. به غیر از تعداد محدودی خانوار که گویی در روستا ریشه دوانده اند، تعدادی هم خانه ویلایی ساخته شده که گویا افراد برای فراغت از شهر در روزهای تعطیل به آنجا می آیند.


در واقع اکثر اهالی این روستاها به شهرهای نزدیک مهاجرت کرده اند و افرادی هم که از شهر برای گذران اوقات فراغت به این منطقه می آیند، چندان با طبیعت آشنا و مانوس نیستند. این را از زباله های زیادی که در اطراف دریاچه و روستا ریخته شده است می توان به راحتی دریافت.

در مورد ایران

جمعیت و گروههای قومی
 
مطابق آخرین سرشماری در سال 1385 جمعیت ایران 70 میلیون و 472 هزار و 846 نفر بوده است که در مقایسه با طرح سرشماری سال 75 حدود 10 میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده شده است.
 براساس استاندارد جهانی در برابر هر 100 زن، 105 مرد باید وجود داشته باشد که نسبت جنسی زن به مرد در کشور ما 103 به 104 می باشد که از این نظر در حد استاندارد جهانی هستیم. تعداد خانوار براساس سرشماری سال 85 حدود 17 میلیون و 459 هزار و 646 بوده که از لحاظ تعداد خانوار نسبت به سال 75 از 8/4 به 3/4 درصد کاهش رسیده است.
جمعیت استان تهران نیز 13 میلیون و 413 هزار نفر می باشد. استان تهران بالاترین تعداد جمعیت را در کشور داراست و ایلام با 545 هزار نفر کمترین جمعیت را دارد.
نرخ رشد جمعیت ایران از 96/1 درصد در سال 75 به 61/1 درصد در سال 85 رسیده است که این اعداد نشان از کاهش 35/0 درصدی نرخ رشد جمعیت دارد. همچنین نسبت خانوار به واحد مسکونی در سرشماری سال 75، 15/1 درصد بوده و این نسبت به 09/1 درصد در سرشماری سال 85 رسیده است.
در سرشماری سال 85 جامعه یک نفری به 21/5 درصد، جامعه دو نفری به 27/15 درصد، جامعه سه نفری به 9/22 درصد، جامعه 4 نفری به 42/24 درصد و جامعه 5 نفری به 32 درصد رسیده است.
شایان ذکر است براساس سرشماری سال 75 حدود یک میلیون و 100 مهاجر در کشور وجود داشته در حالی که در سرشماری سال 85 به یک میلیون و  600 هزار مهاجر رسیده است و تهران با پذیرش 617 هزار و 401 نفر بیشترین تعداد مهاجرت را در کشور داشته است.
نیروی کار ایران نیز براساس سرشماری سال 75 حدود 45 میلیون نفر بوده که براساس سرشماری سال 85 به 60 میلیون نفر رسیده است.
کوچ نشینی یکی از جلوه های جمعیتی در بخش هایی از کشور ایران است . در استانهای غربی و مرکزی ایران بخشی از جمعیت که عمدتاً از طریق دامداری زندگی می کنند ،‌ به دنبال رمه های خود در تابستان به مناطق خنک تر و در زمستان به مناطق کم ارتفاع تر و گرمتر کوچ می کنند . هر طایفه قلمرو زمستانی و تابستانی و زمان عزیمت خاص خود را دارد . قدمت این کوچ به صدها سال می رسد و یکی از پدیده های بسیار جذاب و دیدنی ایران است .
ایران در مسیر تمدن های شرق به غرب قرار داشته است و باتمدن های مختلف به اشکال گوناگون تعامل داشته است . به همین لحاظ گروه های قومی مختلفی در ایران زندگی می کنند که همگی آنها با هویت ایرانی شناخته می شوند . ترک ها ( آذری ها ) در شمال غربی ، کردها در غرب ، لرها در جنوب غربی ، بلوچ ها در جنوب شرقی ، طالش ها در شمال ،‌ ترکمن ها در شمال شرقی و فارس ها در سایر نقاط کشور ساکن هستند . این اقوام اگر چه هر کدام آداب و رسوم خاص خود را دارند، ‌امابا هویت ایرانی و فرهنگ عمومی ایران هماهنگی داشته و بسیاری از آداب و رسوم مذهبی و ملی در میان آنها مشترک است.

 تقویم و مراسم
تقویم ایرانی بر اساس گردش زمین به دور خورشید تنظیم شده است . این تقویم که به همت دانشمندان بزرگی چون عمر خیام محاسبه شده است بر مبنای هجرت پیامبر اسلام (ص) ‌از مکه به مدینه در سال 621 میلادی تنظیم شده است . به عبارتی سال 621 میلادی سال نخست تقویم ایرانی است.
سال ایرانی ،‌ نخستین روز ، ‌از نخستین ماه نخستین فصل ایرانی آغاز می گردد . در این روز طول روز و شب کاملاً‌ برابر است . هر سال ایرانی دارای چهار فصل و هر فصل دارای 3 ماه می باشد . 6ماه نخست سال ایرانی هر کدام 31 روز، ‌پنج ماه بعدی هر کدام 30 روز و آخرین ماه، 29 روز می باشد و هر چهار سال یکبار ، آخرین ماه 30 روز می باشد که به آن سال کبیسه می گویند.